نيمي از مردم جهان در جهل و تاريكي بودند كه ايرانيان متمدن در آموزش،علوم و فنون، شالوده تمدنهاي ديگر جوامع شدند
ايرانيان ملتي هستند بسيار قديمي و شايد كهنترين مردمي باشند كه از زماني بس دور حكومت منظمي داشتهاند. من اين را تكرار ميكنم كه سرچشمه همه چيز، در ايران است. آنچه در جهان يافت ميشود نميتوانسته در جاي ديگر يافت شود. پس از آن بوده است كه بهبود پيدا كرده و به شكل ديگري در آمده، گسترش يافته يا كاهش پيدا كرده است همچنين دانشمندان باستان شناس و خاورشناسان معاصر و منصف و بيطرف ديگري كه با ما سر كينه ندارند و حتي آنان كه تا ديروز يا از روي حسادت و يا به اشتباه دنبالهروي از اسلاف خود، تمدن بزرگ و كهن ما را قبول نداشتند، امروز ديگر به عظمت و قدمت تمدن ايران باستان و اشاعه آن در جهان كهن اعتراف دارند.
براي نمونه، پروفسور «پوپ» آمريكايي مينويسد: «از اينكه فلات ايران در آخرين مرحله عصر حجر، يعني در حدود اواخر هزاره پنجم (ق.م) داراي يك تمدن بسيار پيشرفته بوده شكي نيست.»
او همچنين مينويسد: «فنون كشاورزي، فلزكاري و علم نوشتن اعداد، نجوم و رياضي و مباني ديني و فلسفي از سرزميني كه امروز ايران خوانده ميشود آغاز شد و سرچشمه بسياري از اين امور در فلات فرهنگي ايران است.» پروفسور گيرشمن نيز مينويسد:ايرانيان نخستين مردمي بودند كه امپراطوري جهاني ايجاد كردند و مرزهاي شرقي جهان متمدن را تا خط «سيحون» پيش بردند ... نقش افتخارآميز، پاسداري از ثروتهاي متمدن كهن مخصوص ايرانيان است.»
گيرشمن ادامه ميدهد كه «قديميترين مردم «دشتنشين» مردم «سيلك» نزديك كاشان بودند كه آثار زندگي ايشان را در آنجا به دست آوردهاند. مردم آن زمان (هزاره پنجم ق.م) با صنعت نساجي و بافندگي، آشنايي داشته و عملا استفاده ميكردهاند و مردم اعم از زن و مرد گرايش به ساختن و به كار بردن زينتآلات پيدا كردهاند. پروفسور «انسي مان» انگليسي مينويسد: «به طور كلي هيچ يك از شعب صنعت وهنراروپاي قرون وسطي يافت نميشود كه نفوذ و تاثير ايرانيان در آن ديده نشود ... و هنرهاي مغرب زمين كه اين همه مايه مسرت و افتخار است، هرگز بدون كمك و دستياري ايرانيان ترقي نميكرد و رونق نمييافت.»
پروفسور «كريستي ويلسون» آمريكايي مينويسد: «در طرح صنايع، ايران راهنماي تمام عالم بوده است. استعداد و پيشوايي ايران در عالم صنعت مورد تصديق همه علما و اهل فن است ... صنعت اساسيترين و مهمترين فعاليت قوم ايراني بوده و گرانبهاترين خدمت آنان به «تمدن» جهان است.
ايشان همچنين ادامه ميدهد: «اكتشافاتي كه در سالهاي اخير در سراسر ايران شده عقيده سابق علما وباستان شناسان را داير بر اينكه قسمت عمده صنايع اوليه از تمدن ملل جلگه بينالنهرين اخذ شده نقض كرده و امروز تصور ميرود كه تمدن از فلات ايران رو به مغرب و جلگه بينالنهرين رفته باشد.» در آلمان پروفسور «فن لوكوك» مينويسد: «در هنگام مهاجرت آرياها يك جنبش و حركت تمدن از آسياي مركزي به سوي اروپا روان شد.» مورخ بزرگ روسي «م.م. دياكونوو» مينويسد: «مطالعات تاريخي ايران باعث ميشود كه خوانندگان نسبت به ملتي كه چنين تمدن عظيمي به وجود آورده و توانسته است در طي قرون متمادي با وجود تحمل مصائب و مشكلات فراوان، اصالت ملي خود را نگاه دارد، حس احترام فوقالعادهاي را ايجاب ميكند
